آغاز جنگ

آغاز جنگ

روز اول ـ جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴

 

۱

اسراییل موفق به سابوتاژ مذاکرات صلح شد! در دور اول، اهداف اسرائیل شامل تاسیسات هسته‌ای، سامانه‌های پدافند هوایی، انبارهای مهمات و آزمایشگاه‌ها بود؛ و البته ترور هدفمند رهبران سپاه با همان روش غزه و لبنان؛ برای شکار یک رهبر نظامی منفجر کردن تمام ساختمان یا محله مسکونی با سکنه غیرنظامی در قلب شهر. آیا مردم از این ضربه‌ها خشنود هستند یا به شدت ترسیده‌اند؟ اپوزیسیون سر از پا نمی‌شناسد و ایران‌اینترنشنال در این چند ساعت تماماً تبلیغات اسراییل را رله کرد. از پودر شدن سران سپاه سر شوق هم که بیایند (یا بیاییم)، خشم مردم از حاکمان طوری نیست که این لحظه را تبدیل به قیام علیه رژیم و سرنگونی آن کند. در چنین لحظاتی ترس و بلاتکلیفی و یافتن پناهگاه امن و جمع‌آوری آذوقه بر احساس رزمندگی انقلابی چیره می‌شود. در نتیجه، خطر ویرانی و هرج و مرج بالا می‌رود. حتی بدون جنگ تمام‌ عیار و نابودی زیرساخت‌ها، به احتمال زیاد جمهوری اسلامی عزم بیشتری برای ساخت بمب اتمی پیدا می‌کند. بازنده‌ی نهایی؟ مردم ایران.

۲

ربط دادن حمله نظامی اسراییل به جریان دادخواهی در ایران هیچ منطقی ندارد. دو فعال سرشناس دادخواهی، حامد اسماعیلیون و فریبا بلوچ دیشت در پیام‌های جداگانه این حمله را همچون ندای عدالت علیه جنایت هواپیمایی اوکراینی و کشتار شهروندان بلوچ در زاهدان به دست سپاه ترسیم کردند. این دو که در برابر نسل ‌کٌشی غزه و حکم دیوان بین‌المللی کیفری سکوت کرده بودند، حالا هم‌صدا با بسیاری از چهره‌های اپوزیسیون در خارج، رضایت خودشان از حمله اسراییل را به احساسات مردم ایران و حس دادخواهی نسبت می‌دهند. "جمشید برزگر" تحلیلگر ایران ‌اینترنشنال می‌نویسد، «واکنش عمومی» مردم به این حمله «چیزی جز خوشحالی نیست». کاوه شهروز از کانادا می‌نویسد, «دلیل نداره مردم عادی احساس ناامنی کنند» و «الان وقت خوبی برای تسخیر خیابون‌هاست». این توییت‌ها نمونه‌ای از خروار است. چرا این تحلیلگران و فعالان خارج کشور در همان ساعات اولیه حمله نظامی اسراییل خودشان را نماینده و سخنگوی احوالات مردم ایران تصور می‌کنند؟! /// ع. ک.

 

روز پنجم ـ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

رژیم چنج یا هرج‌ومرج؟

حتی اگر خامنه‌ای را هم به قتل برسانند، با ضربه نظامی اسراییل یا به دست جاسوسان داخلی، «رژیم چنج» تمیز و بی‌دردسر اتفاق نخواهد افتاد; رویایی که این روزها اپوزیسیونِ راستگرا و ایران‌اینترنشنال آشکارا مشغول تبلیغ‌ آن هستند. آنها با همین «پایان خوش» است که دارند تلفات غیرنظامیان و فضای وحشت و بلاتکلیفی مردم را سفیدشویی می‌کنند; مدتی بمب‌ها را تحمل کنید تا رضا شاه دوم بیاید و «خلاء قدرت» را پر کند. خیر. برآیند محتمل‌تر، فروپاشی سیاسی و اقتصادی و احتمال جدا شدن بخش‌هایی از خاک ایران است، و سرکوب و ترور در بخشی که هنوز بقایای جمهوری اسلامی زیر کنترل خواهد داشت.

 اگر آمریکا نیز وارد کارزار شود، که احتمال‌ ان دارد بیشتر و بیشتر می‌شود، مردم از هر دو سو گوشت دم توپ خواهند شد. مردم از حاکمان خودشان به شدت خشمگین هستند و آماده‌اند رویای «پایان خوش» دخالت آمریکا و سرنگونی جیم الف و ختم غائله را بپذیرند. خود جمهوری اسلامی سالهاست که این واکنش روانی را مشوق بوده، خودش با دست خودش مردم را به سمت مُنجی خارجی رانده، اما باید این پندار را به زمین واقعیت برگرداند.

 واقعیت این است. اگر این وضع ادامه پیدا کند جنگ داخلی یک خطر واقعی است. مطمئن باشید کابینه جنگی نتانیاهو از «غزه کردن تهران» ابایی نخواهد داشت. سوریه‌ای شدن، سوریه‌ی سالهای آخر بشار اسد ــ به مراتب محتمل‌تر از رژیم چنج اپوزیسیون است. راه صلح و دیپلماسی ــ حتا قبول شکست ــ بر این فروپاشیِ بی‌فرجام ارجحیت دارد. اعلام فوری تعطیل برنامه غنی‌ سازی برای همیشه از سوی جیم الف، کنار کشیدن از قدرت، و دعوت رسمی از همه نیروهای سیاسی ایرانی در داخل و خارج کشور برای مشارکت در آینده‌ی سیاسی کشور، آخرین امکانی است که شاید ما را از آن فرجام سیاه نجات بدهد. /// ع. ک.

دنباله مطلب

پس از رهبر، پس از فُردو

پس از رهبر، پس از فُردو

روز هفتم - پنجشنبه ۲۹ خرداد۱۴۰۴ از دید استراتژیکِ آمریکا، دو رویداد نشانه‌ عبور از وضعیتِ هنوز نامعینِ دیپلماسی به نحوی است که دیگر بازگشت به میز مذاکره ناممکن یا بی‌معنی خواهد بود. هر یک از این دو رویداد به تنهایی نقطه‌ی بی‌بازگشت و پایان قطعی دیپلماسی را

نوشته عبدی کلانتری
صلح با شیطان

صلح با شیطان

۴ ژوئن ۲۰۲۵ «شیطان بزرگ» لقبی بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی به آمریکا داده بود. سال‌هاست که دیگر کسی در ایران آنرا به کار نمی‌برد و اگر شما جایی به صورت جوک هم از آن ذکری کنید و طعنه‌ای بزنید جوان‌ها بندرت زمینه‌اش را به خاطر می‌

نوشته عبدی کلانتری
شروع کار ما: یادداشتی از ناشر

شروع کار ما: یادداشتی از ناشر

در شرکت «فرست‌درَفت مدیا»*، ما بر این باوریم که روزنامه‌نگاری یک مفهوم یکسان و ثابت در سراسر جهان نیست. این حرفه در بستر خاص جغرافیا، فرهنگ و تاریخ شکل می‌گیرد. آنچه در یک دموکراسی غربی به‌عنوان روزنامه‌نگاری شناخته می‌شود، با آنچه برای یک

نوشته ناشر