غیبت جریان چپ

قصد این یادداشت بیشتر توصیف یک وضعیت است. تحلیل دقیق دلایل وضعیت و چاره‌یابی، نیازمند فرصتی دیگر و تحقیقات بیشتر است.

غیبت جریان چپ
Photo by Mike Hindle / Unsplash

۶ مرداد ۱۴۰۴

نحوه بازنمایی

عدم واکنش جدی روشنفکران ایرانی به حملات اسرائیل به ایران و یا واکنش‌های همراه با لکنت زبان برخی از آنها بار دیگر موضوع نبود یک جریان منسجم و سرشناس چپ همچون یک نهاد سیاسی در ایران را مطرح کرده است. هر چند بسیاری از چپ‌های قدیمی با وجود فاصله جدی از مواضع گذشته هنوز به نحوی خود را در طیف چپ تصور می‌کنند، اما هیچ گاه از این عنوان رسماً برای خود استفاده نمی‌کنند. اگر آنان واقعا خود را چپ می‌‌دانند این سوال مطرح می‌شود که چرا در مصاحبه‌ها یا اظهارنظرهای سیاسی از عناوین دیگری چون استاد دانشگاه، فیلسوف، یا پژوهشگر استفاده می‌کنند، عناوینی که بیانگر شغل است نه دیدگاه سیاسی آنان.

محفل‌ها به جای تشکیلات سیاسی

من بر این نظر هستم که در حال حاضر جریانی به نام چپ در فضای سیاسی ایران وجود ندارد. جریان‌های سیاسی را می‌توان با سه ویژگی شناخت: تشکیلات، رسانه، و منابع مالی.

برخی معتقدند که این تعریف سخت‌گیرانه است و حلقه‌ها یا نشریه‌ها را هم می‌توان یک جریان سیاسی دانست، همان گونه که «حلقه کیان» نماد جریان روشنفکری دینی خوانده می‌شد. اکنون اما حتی نشریات یا حلقه‌هایی که بتوان آنها را نماد سراسری جریان چپ دانست در ایران یا خارج از کشور وجود ندارند و معدود نشریات یا حلقه‌های این‌چنینی نیز کمتر در پهنه‌ی سیاسی حضور بارزی نشان می‌دهند.

چپ یا اصلاح‌طلب؟

در این میان برخی در قالب حزب چپ ایران (فدائیان خلق) فعالیت می‌کنند. این افراد اما هیچ ارتباطی با نظرات گذشته خود ندارند و در بزنگاه‌های سیاسی مواضعی شبیه به اصلاح طلبان اتخاذ می‌کنند. آنها حتی در موضوعات اقتصادی نیز مرز خود را با اصلاح طلبان و راستگرایانِ میانه مشخص نمی‌کنند. گویی آنها وجود همیشگی نظم موجود سرمایه را همچون تقدیر پذیرا هستند.

در وضعیت فعلی حتی افرادی که بتوان به عنوان نظریه‌پرداز جریان چپ یا چهره شاخص جریان چپ شناسایی کرد در فضای سیاسی و حزبی وجود ندارند. در ابتدای انقلاب ۵۷ برخی از چهره‌ها به عنوان نماد جریان چپ شناخته شده و در مناظره‌های تلویزیونی نیز حاضر می شدند. اکنون حتی چهره‌هایی که نزد مردم به عنوان نظریه‌پردازان جریان سیاسی چپ ــ خارج از جرگه‌های محفلی خودشان ــ مطرح باشند وجود ندارند.

مشکل اسلام: داخل کشور و خارج از کشور

در سال‌های اخیر برخی که تنها هنرشان فحاشی به مسلمانان است به عنوان چهره‌های «چپ» در رسانه‌های اجتماعی تبلیغ می‌شوند. نظرات این افراد که در اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند دقیقا شبیه به جریانات ضد مهاجر و راست افراطی اروپایی و آمریکایی است. در حالی که جریانات چپ اروپایی معمولا مخالف حملات به اقلیت‌های دینی و مهاجران هستند. ممکن است آنان بگویند که نظراتشان متناسب با وضعیت ایران است. این توجیه می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که آنان در طول سال‌ها زندگی در اروپا هنوز در محیط‌های بسته‌ی محفل‌های ایرانی ارتباط‌گیری می‌کنند.

وابستگی مالی به دولت‌های غربی

بسیاری از افرادی که اکنون به عنوان چهره چپ روشنفکری مطرح می‌شوند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم کارکنان رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور هستند که بودجه آنان از سوی کشورهای غربی از جمله دولت آمریکا تأمین می‌شود. به این ترتیب این افراد نه تنها از منابع مالی نهادهای چپ‌ستیز دولتی ارتزاق می‌کنند بلکه هویت و شهرتشان نیز به نوعی به این رسانه‌ها وابسته است. نوشته‌های آنها زمانی سروصدا می‌کند که  در فضای مجازی با طرفداران سامانه پادشاهی رضا پهلوی درگیر می‌شوند.

یکی از نمادهای عدم جریان سیاسی چپ در خارج از کشور نیز عدم واکنش سازمان‌یافته و هویت‌دار به اقدامات اسرائیل در غزه است. پس از حملات  اسرائیل به غزه تجمع‌های متعددی در کشورهای اروپایی برگزار شده و صدها نفر نیز در این تجمعات به صورت محدود و چند ساعته و یا بیشتر بازداشت شدند. با این حال هیچ یک از چهره‌های شاخص ایرانی که خود را چپ معرفی می‌کنند در این تجمعات حضوری نداشتند و خود نیز تجمعی با هویت سیاسی مشخص برگزار نکردند.

دلایل وضعیت

یکی از دلایل وضعیت فعلی تحولات اوضاع جهانی است. اکنون در اکثر کشورهای اروپایی احزاب چپ قدرت گذشته را ندارند و یا ماهیت فکری و ایدئولوژیک آنان تغییر کرده است. در برخی کشورها جوانان علاقمند به جریان چپ از ساختار احزاب با سابقه فاصله گرفته و به اقدامات منفرد می‌‌پردازند. جنگ در غزه و واکنش‌ها نمادی از این وضعیت است.

سرکوب چپ به دست جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۶۰ و از بین بردن اکثر احزاب و چهره‌های این جریان نیز در این وضعیت نقش داشته است. چهره‌هایی خوش‌نام از این جریان که زنده ماندند نیز در ایران امکان فعالیت جدی نیافتند.

از سوی دیگر، برخی از زندانیان با موافقت نهادهای امنیتی وارد رسانه‌ها شدند اما فعالیت آنان سوء ظن برمی‌انگیخت؛ گروهی دیگر به «محور مقاومت» پیوستند که همسو با سیاست‌های رژیم در داخل و خارج بود و به سابقه و حیثیت مبارزه‌ی چپ با جمهوری اسلامی لطمه می‌زد.

برخی از جریانات نزدیک به جریان «چپ اسلامی» مانند دفتر تحکیم وحدت نیز وضعیت مشابهی یافتند. پس از کابینه‌ی محمد خاتمی این جریان تغییر ماهیت داد و گرایش‌های سابق چپ به کلی از بین رفت، به گونه‌ای که چهره‌های باقی مانده از آن در داخل کشور خود را لیبرال معرفی می‌کنند.

در دهه ۱۳۷۰ شاخه‌هایی از دانشجویان چپ در دانشگاه‌ها شکل گرفت که آنان نیز سرکوب شدند و امکان ادامه فعالیت این جریان‌ها از بین رفت.

شیفت نهادهای قدرتمند رسانه‌ای در خارج و داخل کشور به سمت راستگرایی نیز در این وضعیت تاثیر داشته است. در سال‌های گذشته این رسانه‌ها بی‌وقفه به روشنفکران و جریان چپ و تاریخ فعالیت آنها حمله کرده، همزمان از همکاری افرادی سود می‌برند که قبلا عضو سازمان‌های چپ بوده‌اند اما گرایش های فعلی آنان بسیار متفاوت است. / احسان مهرابی

 

درباره نویسنده

احسان مهرابی از سال ۱۳۷۸ در ایران روزنامه‌نگار و خبرنگار سیاسی و پارلمانی روزنامه‌ها و نشریاتی چون اعتماد ملی، همبستگی، توسعه، و پایگاه‌های خبری دیگر بوده است.

دنباله مطلب

درسی که چارلی کِرک، برای «هندی رجب» کودک پنج ساله غزه‌ای داشت

درسی که چارلی کِرک، برای «هندی رجب» کودک پنج ساله غزه‌ای داشت

در هفته‌ای که گذشت، فیلم «صدای هندی رجب» ساخته «کوثر بن حنیه» در جشنواره ونیز ایتالیا از سوی تماشاگران ۲۴ دقیقه به صورت ایستاده مورد تشویق قرار گرفت؛ رویدادی تاریخی که دست کم در طول تاریخ این جشنواره بی‌سابقه بوده است. فیلم، روایت واقعی تماس تلفنی  کودک پنج‌ ساله

نوشته میلاد پورعیسی
حمله دوباره اسرائیل و آمریکا، بی‌تصمیمی حکومت و مخالفان، بی پناهی مردم

حمله دوباره اسرائیل و آمریکا، بی‌تصمیمی حکومت و مخالفان، بی پناهی مردم

بی پناهی مردم در این لحظه تاریخی دلهره آور را تنها نمی‌شود در حاکمان آن‌ها جستجو کرد. همان سیاست روزمره‌گی و بی‌تصمیمی جمهوری اسلامی در پرونده هسته‌ای که امروز کار را به باز شدن آسمان ایران به روی اسرائیل کشانده، به گونه‌ای دیگر در جریان مخالفان آن یا همان «اپوزیسیون» دیده می‌شود.

lock-1 نوشته میلاد پورعیسی
میدان آزادی و کنسرتی که برگزار نشد

میدان آزادی و کنسرتی که برگزار نشد

در کشوری که فقر، اختلاف طبقاتی، فساد ساختاری، کمبود آب و برق، و تورم افسار گسیخته خشم اجتماعی را به اوجی بی‌سابقه رسانده، اجتماع عظیم مردم در قلب تهران می‌توانست چیزی فراتر از موسیقی باشد؛ می‌توانست جرقه‌ی یک شورش خیابانی بشود.

lock-1 نوشته عبدی کلانتری
تاسیان و جنگ حافظه

تاسیان و جنگ حافظه

چه کسی حق دارد گذشته را روایت کند؟ این پرسشی است که امروز، بیش از هر زمان دیگر، در ایران ما مطرح است. گذشته نه تنها در کتاب‌های درسی یا آرشیوهای رسمی که در سریال‌های تلویزیونی، روزنامه‌ها و رسانه‌های اپوزیسیون نیز بازسازی می‌شود؛ و همین گذشته است که می‌تواند مسیر آینده را تعیین کند.

نوشته سیاوش شهابی