از عدالت طبقاتی تا عدالت معرفتی: نقد مرکزگرایی چپ ایران و تجربه آذربایجانیها
تحلیل بیعدالتی معرفتی ابزاری اساسی برای نقد ساختارهای دانش و بازاندیشی در علوم انسانی و اجتماعی، بهویژه با رویکردی عدالتمحور، فراهم میآورد.

تحلیل بیعدالتی معرفتی ابزاری اساسی برای نقد ساختارهای دانش و بازاندیشی در علوم انسانی و اجتماعی، بهویژه با رویکردی عدالتمحور، فراهم میآورد.
در تهران، قیمتها مثل سایههای روی دیوار در حرکت هستند، ناپایدار، زنده، هر ساعت شکل عوض میکنند. شهر نفس میکشد اما به جلو نمیرود؛ دور خودش میچرخد و زبان بقا را زمزمه میکند: اجاره، نرخ ارز، نان، دارو، و امید به نوری در انتهای تونل.
بیمهایی جدی در افق است. رژیم جمهوری اسلامی زخمخورده اما خطرناک است. همین جنگ کوتاه با اسرائیل نشان داد که کشور تا چه حد آسیبپذیر و مردم چه اندازه بیپناهاند. پرسش سختی پیش روی جامعه قرار دارد: چگونه میتوان استبداد داخلی را به پایان برد بیآنکه طعمهٔ جنگ خارجی یا هرجومرج داخلی شد؟
نزدیک به چهار ماه است که جنگلها و دشتهای استان کردستان در آتش میسوزند. نه اظهار نظری از سوی دولت و نه ارادهای از سوی آنها برای مهار آن دیده نمیشود.
پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، تغییرات دیده شد، اما نامتقارن. در سطح تصویر عمومی، نشانههای آزادی بیشتر شد. در هستهی سخت فرهنگ و سیاست، فشار و هزینه بالا ماند. هدف این مقاله توضیح همین عدمتعادل است: چه چیز تغییر کرده، چه چیز ثابت مانده، و از کجا باید سنجش و تثبیت دستاوردها را ادامه داد.